نوع مقاله : پژوهشی
چکیده
پیشینه و هدف: با عنایب به بررسی پیشینه پژوهش می توان گفت پژوهش های قبلی در مورد ارزیابی مدیریت بحران، ارائه الگوی مدیریت بحران، ارائه راهکار برای اندازه گیری میزان آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله و از این قبیل هستند. لذا تفاوت پژوهش حاضر با پژوهش های پیشین در این است که آسیب های مدیریت بحران را به صورت فضایی نشان می دهد. علاوه بر این با توجه به شرح وظایف کارگروه های چهارده گانه مدیریت بحران با تاکید بر رویکرد مدیریت یکپارچه (که در هیچ کدام از آنها صورت نپذیرفته است) تحقیق حاضر به دنبال پر کردن این خلاء پژوهشی است.
مواد و روش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی-عملی است. شیوه گردآوری دادهها به دو روش اسنادی و پیمایشی بوده است، به این نحو که برای استخراج شاخصهای مدیریت بحران زلزله و تدوین مبانی نظری از روش اسنادی و ابزار فیشبرداری؛ و برای سنجش شاخصهای پژوهش در محدوده موردمطالعه از شیوه پیمایشی و ابزار پرسشنامه محقق ساخت بهره گرفتهشده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده کارشناسان و متخصصان حوزه شهر و مدیریت بحران شهری است که نسبت به موضوع موردبحث آگاهی و تخصص کافی رادارند. با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، نمونهگیری بهصورت غیرتصادفی-هدفمند بوده که حجم آن نیز تا رسیدن به اشباع علمی یعنی 50 نفر در نظر گرفته شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، از آزمونهای آماری t-test تک نمونهای مستقل جهت بررسی میانگین ابعاد مدیریت بحران زلزله؛ و همچنین از آزمون کروسکال والیس برای رتبهبندی مؤلفههای پژوهش استفاده شد. در بخش پایانی برای نشان دادن پراکندگی فضایی وضعیت آسیبهای مدیریت بحران در شهرستان ثلاث باباجانی از آمار فضایی در محیط نرمافزار GIS و روش درونیابی IDW استفادهشده است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت شاخصهای مدیریت بحران حاکی از این است که درمجموع، وضعیت مدیریت بحران در برابر زلزله شرایط مطلوبی نیست. بالاترین و پایینترین میانگینها در هر پنج دهستان ثلاث باباجانی به یکدیگر نزدیک بوده و از الگوی واحدی پیروی مینمایند. به لحاظ مکانی نیز باید گفت که به طور کلی با دور شدن از مرکز شهرستان به سمت حاشیه به خصوص به سمت مرزهای جنوب غربی و شمالی شهرستان، شاخصهای مدیریت بحران وضعیت بدتری را نشان می دهد. به عبارت دیگر هرچه از مرکز سیاسی شهرستان یعنی شهر تازه آباد واقع در دهستان دشت حر دور شویم وضعیت شاخص های مدیریت بحران بسیار نامطلوب است. این موضوع نشان می دهد که به تبع ساختار سیاسی متمرکز کشور و منطقه، فعالیت ها و خدمات در بخش مدیریت بحران نیز به صورت متمرکز ارائه می شود. علاوه بر این ساختار محیط طبیعی نیز مزید بر علت شد تا بخش شرقی شهرستان یعنی دهستان های زمکان شمالی و جنوبی وضعیت نامطلوبی را نشان دهند چرا که در این محدوده ها شیب زمین و ارتفاع از سطح زمین زیاد است از این رو خدمات رسانی در مراحل مختلف موجب اختلال و کاستی می شود.
نتیجهگیری: ایده عمومی پژوهش حاضر این بوده است که زمینهها و فرایندهای سیاسی حاکم بر سیستم مدیریت ایران در مقیاس منطقهای نیز به همان شکل عمل میکند. بهعبارتدیگر، الزامات ساختاری در مقیاس منطقهای همچنان بر تمرکز در نقاط معدود دامن میزند. مطالعات مشابهی که توسط دیگر محققان درباره مدیریت بحران در مناطق مختلف ایران انجامشده با نتایج این پژوهش همسویی نشان میدهد چراکه اغلب آنها بر نقش تمرکزگرایی و عدم مدیریت یکپارچه در مناطق و استان تأکید کردهاند. بهاینترتیب بر پایه نتایج حاصل از این پژوهش میتوان گفت: مادام که یک نظم سکونتگاهی نتواند مسئله مدیریت بحران در حوزههای مختلف پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی را حل نماید، همچنان تحت الزامات مدیریت بخشی باید شکاف بین نقاط سکونتگاهی و عدم مدیریت یکپارچه را تجربه و تحمل کند. بدیهی است تا هنگامیکه زمینهها، فرآیندها و سازوکارهای فرادست ملی و منطقهای تمرکزگرا اصلاح نشوند، مدیریت در مقیاس ملی، منطقهای و محلی به تعادل و توازن پایدار نخواهد رسید.
کلیدواژهها
موضوعات