نوع مقاله : مروری
چکیده
چکیده مبسوط
پیشینه و هدف: تعامل انسان با محیط اغلب در جوامع امروزی به دلیل روندهای اجتماعی اخیر مانند ازدیاد جمعیت، شهرنشینی فزاینده، محدودیتها و تحمیلهایی که ناگزیر به شیوه نامتجانس طراحی ساختمان و شهر انجامیده و همچنین سبک خاص زندگی، مطلوب نیست. این امر، رجوع به مفهوم دیرینه آرمانشهر را در ذهن متبادر میکند که یکی از وجوه اساسی آن همواره تعامل با طبیعت بوده و امروزه با یک نگرش واقعگرا به تعبیر آرمانشهر اکولوژیک (بومگرا) معطوف میشود. بر همین مبنا توجه به شهر به مثابه فضای زندگی انسان، نیازمند تمرکز بیشتری بر اکولوژی و طبیعت حاکم بر آن بویژه در پرتو اخلاق است. لذا برای ایجاد شهر اکولوژیک، توجه به ابعاد و شاخصهای زیستمحیطی از طریق غالب کردن رویکردهای تحقق پایداری بر ایجاد و مدیریت شهر و حریم آن ضروری میگردد. در این راستا شهرسازی بیوفیلیک (طبیعتگرا) به عنوان یک رویکرد راهبردی پایدار در سالهای اخیر مورد توجه فزایندهای قرار گرفته که علاوه بر پیگیری پایداری در ابعاد زیستمحیطی، در بر دارنده مضامین مرتبط با پایداری اجتماعی بویژه رعایت اصول و ارزشهای اخلاقی بوده و در نتیجه استفاده صحیح از سیستمها و فرآیندهای طبیعی را در طراحی محیط ساخته شده تمهید میکند. به همین دلیل در این تحقیق، تلاش شده تا اثربخشی و جایگاه این رویکرد نوپا در تحقق اهداف آرمانشهر اکولوژیک دنیای معاصر روشن گردد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر با توجه به معیارها و شاخصهای مد نظر در شهرسازی بیوفیلیک نسبت به جمعبندی مولفههای اساسی آن به شیوه اسنادی اقدام نموده و با بهرهگیری از تحلیل انطباقی و ادغام مولفههای مذکور در قالب راهبردی اثربخش به تبیین چگونگی بهرهگیری از عوامل مذکور در رهیافت به آرمانشهر اکولوژیک پرداخته است. بر این اساس، از منظر هدف از نوع توسعهای و متعاقبا کاربردی میباشد که به دنبال گسترش و تبیین معیارها، تدوین شاخصها و تدقیق ساز و کار رهیافت به شهر پایدار در قالب نگرشی آیندهنگر با مقیاسی کلان بوده و در این راستا از روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری توصیفی و البته رویکردی انتقادی بهره برده است. از این رو میتوان مدعی شد که این تلاش، بستر شفافسازی فرآیند حصول آرمانشهرهای اکولوژیک با بهرهگیری از دانش بیوفیلیک شهری و امکان جهتبخشی به سیاستهای موثر در عرصه مدیریت شهری معاصر را مهیا میسازد و بنابراین مقاله حاضر در بطن خود علاوه بر ابعاد مروری - تحلیلی، دارای بُعد نوآوری پژوهشی نیز هست.
یافته ها و بحث: یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که رهیافت به پدیده متعالی آرمانشهر با نگاهی واقعگرایانه و به دور از رویا در دوران معاصر را باید در مفهوم آرمانشهر اکولوژیک جستجو نمود که مستلزم اتخاذ رویکردی چندبُعدی با محوریت سه شاخص عملکردی و اثرگذار سیاسی - حکمروایی، فرهنگی - اجتماعی و کالبدی - اقتصادی و پایش تاثیرات منفرد، ترکیبی و چرخهای آنها بر پنچ شاخص محیطی و اثرپذیر زمین، آب، هوا، انرژی و پسماند در قالب الگواره تکمیلی - تکاملی مبتنی بر رویکرد بیوفیلیک پیشنهادی تحقیق بوده و بر این اساس است که نقش بیبدیل اخلاق در تنظیم کلیه روابط انسانی در بستر محیطهای مختلف کالبدی، طبیعی، اجتماعی و سیاسی، بیش از پیش خودنمایی میکند. چرا که بدون توجه به حقیقت اخلاق، هیچ چیز پایدار نخواهد ماند و باید اذعان داشت که اصول اخلاقی اگر در حد حرف و شعار باقی بماند و در عملکرد حکومت و منش روزمره مردم، مشهود نباشد نه تنها اثر مثبتی ندارد بلکه به دلیل ترویج فزاینده تزویر و دورویی به انباشت عقدههای اجتماعی، انزجار و تباهی بیشتر جامعه و افول روزافزون فرهنگی آن منتج میگردد.
نتیجهگیری: پرواضح است که با توجه به معیارهای متعدد مرتبط با حوزههای فوقالذکر، حصول آرمانشهر معاصر، علیرغم دستیافتنی بودن، مستلزم انقلابی در رابطه فرهنگ بشری و طبیعت در مقیاسهای خُرد و کلان خواهد بود. در این رابطه، شناخت ارکان مهم دخیل در سامانه پیش روی (برنامهریزی و طراحی بیوفیلیک به عنوان ابزار و رویکرد مواجهه با مسئله؛ اخلاق به عنوان زیربنای لازم برای تحقق رویکرد مذکور؛ پایداری به عنوان هدف غائی و نهایتا آرمانشهر اکولوژیک به عنوان محصول و مطلوب فرآیند) حائز اهمیت فوقالعادهای بوده که باید در برنامهریزی راهبردی در سطوح کلان ملی و بینالمللی ملحوظ گردد.
موضوعات