چکیده
مناطق مرزی به دلیل فاصله از مرکز، انزوای جغرافیایی و توسعهنیافتگی تاریخی، از روند توسعه همگام با مناطق مرکزی عقب ماندهاند؛ چرا که رویکردهای توسعه از بالا به پایین با تأکید بیش از حد بر رشد اقتصادی، منجر به توسعهای ناپایدار در این مناطق شده است. امروزه برای حل مشکلات منطقهای، از چارچوبهای نوین و رویکردهای نهادی با توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی بهره گرفته میشود .این مقاله به بررسی نقش حکمروایی همکارانه در توسعه متعادل مناطق مرزی، با تمرکز بر استان کردستان، میپردازد. مناطق مرزی به دلیل قرارگیری در مرزهای ملی و مواجهه با چالشهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی از یک سو و تنوع قومی و فرهنگی از سوی دیگر، نیازمند راهکارهای خاصی برای توسعه متعادل و پایدار هستند. توسعه متعادل این مناطق مستلزم همکاری و تعامل میان ذینفعان مختلف از جمله دولت، بخش خصوصی، نهادهای عمومی و مردم است. در این راستا، مفهوم حکمروایی همکارانه که به معنای همکاری و تصمیمگیری مشترک میان بازیگران مختلف در یک فرایند یکپارچه است، بهعنوان یک رویکرد نوین مطرح میشود.
حکمروایی همکارانه بر اصولی چون اعتماد متقابل، انگیزههای مشترک، تعامل اصولی و ظرفیتهای مشترک برای اقدام تأکید دارد. این رویکرد تلاش میکند تا از طریق ایجاد مشارکتهای گسترده و تعامل میان نهادهای مختلف، چالشهای توسعهای مناطق مرزی را بهویژه در استان کردستان حل کند. در این چارچوب، نقش رهبری آغازگر در ایجاد انگیزه و هدایت گروههای ناهمگن بسیار مهم است. علاوه بر این، وجود وابستگیهای متقابل میان ذینفعان و عدمقطعیت در محیطهای پیچیده، از جمله عواملی است که بر اهمیت این رویکرد افزوده است.پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش حکمروایی همکارانه در توسعه متعادل منطقهای در استان مرزی کردستان صورت گرفته است. بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانهای، ابعاد و شاخصهایی در ارتباط با 4 مفهوم اصلی رهیافت، همچون پیشرانها، عوامل زمینهای، رژیم حکمروایی و چرخه پویایی همکاری در مدیریت استان کردستان بررسی و تحلیل شدند. دادههای پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه جهت سنجش ابعاد و شاخصهای حکمروایی همکارانه در استان میان خبرگان محلی جمعآوری شده است. نتایج نشان میدهد که شاخصهای حکمروایی همکارانه در استان کردستان پایینتر از میانگین استاندارد قرار دارند، و این امر لزوم تغییر در ساختار مدیریتی و استقرار حکمروایی همکارانه را آشکار میسازد. همچنین آزمون T تک نمونه نشان داد که اکثریت ابعاد در توسعه متعادل استان مرزی کردستان موثر بوده و هیچیک از ابعاد به تنهایی قادر به تحقق توسعه متعادل نیستند. در نهایت، الگویی نهایی برای پیادهسازی حکمروایی همکارانه در استان مرزی کردستان تدوین شد تا از طریق اصلاح ساختار و روابط نهادهای مدیریتی، زمینه توسعه متعادل را فراهم سازد.نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد که حکمروایی همکارانه میتواند بهعنوان یک راهکار مؤثر برای بهبود شرایط توسعهای استان کردستان عمل کند. این پژوهش الگویی ارائه میدهد که جایگاه و مأموریت هر ذینفع را در فرآیند توسعه مشخص کرده و میتواند بهعنوان راهنمایی برای سایر مناطق مرزی نیز مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که توسعه متعادل استان مرزی کردستان نیازمند اتخاذ رویکردهای جدید مدیریتی و تصمیمگیری است که در آن همه ذینفعان به طور فعال مشارکت داشته و از طریق همکاری و تعامل مشترک بتوانند به اهداف توسعهای دست یابند. حکمروایی همکارانه بهعنوان یک مدل نوین حکمروایی، میتواند به ایجاد تعادلهای مورد نیاز در توسعه مناطق مرزی کمک کرده و روند تاریخی عدمتعادلها را متوقف سازد. این مدل با تأکید بر اشتراک منابع، اعتمادسازی میان ذینفعان، و ظرفیتهای اقدام مشترک، بهویژه در مناطقی که با چالشهای پیچیدهای چون ناامنی و فقر مواجه هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این پژوهش به عنوان نخستین مطالعه جامع در این زمینه، اهمیت حکمروایی همکارانه را برای توسعه پایدار در مناطق مرزی بررسی و الگویی عملیاتی برای دستیابی به توسعه متعادل در استان کردستان ارائه میدهد.