چکیده
میل، بعد اصلی برنامهریزی فضایی است و از سوی اربابْدالهای مسلّط بر این عرصه، جهتدهی میشود. این دو گزاره، مایه مقاله پیشرو را شکل میدهد که قصد آن افکندن پرتوی بر جایگاه میل در برنامهریزی و کاوش در گسست نوآورانه برنامهریزی پسا اثباتگرا از برنامهریزی علمی و ابزاری بهواسطهی طرح مفاهیمی نوین است. نظریه برنامهریزی علمی و اثباتگرا که تمرکز خود را چگونگی ساخت محیط مصنوع و سازوکارهای تصمیمسازی فنی معطوف کرده است، در خلأ آگاهی نسبت به سازوکارهای میل و ناخودآگاه، در برخی موارد از تبیین چرایی بروز برخی رفتارها و کنشهای متناقض در عرصه برنامهریزی ناتوان بوده و تداوم آن بر ژرفتر شدن بحران آگاهی نسبت به تحولات برنامهریزی، افزوده است. به منظور پاسخگویی به این کاستی، تأمل در شرح لَکان از «ماهیت و حقیقت» میل و سوژه، محور اصلی پژوهش خواهد بود. اندیشه لکان، مکان تدوین آگاهی و درک ناخودآگاه به عنوان جایگاه میل است و مختصات عرصه نمادین برنامهریزی و سازوکار شکلگیری ایدهئولوژی و گفتمان مسلّط بر این عرصه را ترسیم میکند و ادعای ارائه نوعی از برنامهریزی کارآمدتر ندارد و تنها منظری است برای بررسی انتقادی واقعیت برنامهریزی. دستاورد مقاله، چارچوبی تحلیلی است که ضمن بهکارگیری مفاهیم اندیشه لکان (با تاکید ویژه بر مفهوم میل و ژوییسانس) برای تبیین رُخدادها و رفتارهای کنشگران عرصه تصمیمسازی، از نظام بسته برنامهریزی علمی درمیگذرد و نشان دهنده نابسنده بودن برخی از اصول جزمی آن خواهد بود.
کلیدواژهها
موضوعات