چکیده
در دهههای اخیر، نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی بهطور فزایندهای در شهرها آشکار شدهاند. در نتیجه هجوم مهاجران، سرمایهگذاریهای انجام شده و توسعه زیرساختهای شهری، بعضی از شهرها و یا مناطقی از آنها در حال شکوفایی هستند؛ اما تعداد زیادی از شهرها و مناطق بهطور فزایندهای، رها شدهاند. نابرابریهای رو به افزایش منجر به شکاف رو به رشدی بین محلههای غنی و فقیر شده است. ازاینرو هدف از انجام این پژوهش، تبیین عوامل مؤثر در توسعه کالبدی- فضایی شهر یاسوج بر اساس چارچوب نظری عدالت فضایی است. بهمنظور دستیابی به این هدف با توجه به رویکرد کمی، و استراتژی پیمایشی و ابزار پرسشنامه از میان شهروندان شهر یاسوج بعنوان جامعه آماری تعداد ۳۸۴ نفر حجم نمونه، به روش کوکران انتخاب شدهاند. در نهایت با توجه به سیستم معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی، تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد. نتایج گویای اهمیت چهار شاخص اجتماعی (با ضریب اثر ۳۵۵/۰)، اقتصادی (با ضریب اثر ۳۴۲/۰)، کالبدی (با ضریب اثر ۴۹۱/۰) و مدیریتی (با ضریب اثر ۱۷۶/۰) در توسعه شهر یاسوج است. در این بررسی مشخص شده است که کمترین اثرگذاری در شاخصهای توسعه انسانی و مدیریتی و بیشترین نگاه به سمت برقراری توازن کالبدی و اقتصادی- اجتماعی بوده است. بنابراین نتیجهگیری کلی این است که مسیر توسعه در شهر یاسوج، مسیری معکوس در نظریههای توسعه شهری کشورهای توسعه یافته است. بدین معنا که سیستمهای مدیریتی و فکری و انسانی در اغلب کشورهای توسعه یافته بعنوان قلب نظام برنامهریزی شهری محسوب میشود و ابعاد کالبدی و فیزیکی که در تناسب با دیدگاه جبر محیطی به شهر است، کمتر مورد توجه بوده است.
کلیدواژهها
موضوعات