چکیده
الگوی معیشت و شکل سکونتگاهی در ایران، در طی یک قرن اخیر، تحول غیرقابل تصوری پیدا کرده و از شکل کوچنشینی به مرحله کلانشهرنشینی رسیدهاست. این تحول، فشار بر منابع را تشدید کردهاست. برای آزمون این فرض، میزان فشار ناشی از شهرنشینی بر سیستم آب، انرژی و غذا در استانهای مختلف کشور، مورد ارزیابی قرارگرفت. به این منظور، از روش توصیفی و تحلیلی بهرهبرداری شد. دادههای مورد نیاز از ترازنامه انرژی، مرکز آمار ایران، بانک مرکزی و وزارت نیرو اخذ شد. برای آن که ارزیابی در شکل دقیق و قابل اطمینانی انجام شود، نسبت به ساخت شاخصهای مرتبط با شهرنشینی در ابعاد اقتصادی، فضایی، اجتماعی و زیست محیطی اقدام شد. دادههای گردآمده برای هر یک از استانهای ایران، با روش وزندهی آنتروپی رتبهبندی شد. در نهایت، با استفاده از مدل اثرات ثابت، پیامدهای هر محدوده، تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها نشان داد که شهرنشینی بر وضعیت فشار بر سیستم آب، انرژی و غذا اثرگذار بوده و این تاثیر را میتوان به صورت یک منحنی U شکل معکوس نشان داد. جایگاه کنونی این ارتباط به نحوی است که از نقطه عطف منحنی عبور کردهاست. تفاوت بین مناطق را بایستی به سطوح توسعه اقتصادی آنها مربوط دانست. دلیل اصلی این اثر آن است که منطقه مرکزی چهار مجموعه شهری با سطح توسعه اقتصادی بسیار مهم(شامل تهران، کرج، قم و اصفهان) را در خود جای دادهاست. اصولا، تراکم اقتصادی بالا به انباشتگی فضایی منابع انسانی و سرمایه مالی و اثر سرریز دانش منجر شده و پیکربندی مجدد فضایی عوامل تولید را باعث میشود. در این وضعیت، هزینه نوآوری به شکل قابل توجهی کاهش یافته، کارایی استفاده از منابع ارتقا پیدا نموده و همین شرایط کاهش فشار بر سیستم آب، انرژی و غذا را در پی میآورد. به طورمعمول، وقتی روند شهرنشینی رو به رشد است، فرصتهای آموزشی بهتری فراهم شده و زیرساختهای اجتماعی و مدنی برای افزایش آگاهی زیستمحیطی ساکنان و تشویق آنها به اتخاذ رفتارهای دوستدار محیطزیست آماده میشود در سالهای اخیر، استراتژیهایی با هدف کاهش شکاف بین توسعه اقتصادی مناطق مختلف آغاز شدهاست. علیرغم سودمندیهای کلانشهرنشینی، چالشهایی مانند سطوح توسعه اقتصادی پایینتر، ساختارهای صنعتی نامتعادل و قابلیتهای نوآوری ناکافی، بهرهمندی از این روند را برای همه کشور غیر ممکن ساختهاست. در واقع، آب: ضریب رگرسیون اثر شهرنشینی بر آب در سطح 5 درصد مثبت بوده و اثرگذاری بالایی را نشان میدهد. نتایجی که نشان میدهد این فرآیند، فشار بر منابع آبی را تشدید میکند. انرژی: ضریب رگرسیونی مقدار بحرانی 246/0 را مشخص نمود. مقایسه این مقدار با میانگین شهرنشینی نشان می-دهد که سطح کلی شهرنشینی از مقدار بحرانی فراتر رفتهاست. در واقع، رابطه منفی بین میزان شهرنشینی و انرژی منطقهای تایید میشود. غذا: ضریب رگرسیون شهرنشینی با مقدار بحرانی 511/0 تأثیر U شکل قابل توجهی بر غذا را نشان میدهد، ولی سطح کلی شهرنشینی از مقدار بحرانی فراتر نرفتهاست. این امر بیانگر آن است که شهرنشینی در سطح فعلی، به کاهش فشار بر سیستم غذایی منطقهای کمک کردهاست.در این بررسی، تأثیر شهرنشینی بر ابعاد مختلف وضعیت فشار بر سیستم آب، انرژی و غذا از طریق رگرسیون خطی چندگانه برآورد گردید. مطابق محاسبات انجام شده، ضرایب برآورد شده برای شهرنشینی جمعیتی و شهرنشینی اجتماعی به ترتیب 692/23 و 703/24 به دست آمد. این ضرایب در سطح معنیداری 5 درصد و 1 درصد مورد تایید بوده و مشخص میسازد که هر دو به طور قابل توجهی فشار بر سیستم آب، انرژی و غذا را تشدید میکنند که البته اثر شهرنشینی اجتماعی بیش از دیگری است. ضرایب برآوردی برای شهرنشینی اقتصادی و شهرنشینی فضایی به ترتیب 217/82- و 895/67- بود که هر دو به لحاظ آماری در سطح اطمینان 1 درصد معنیدار میباشند. از نظر مقدار قدر مطلق ضرایب، شهرنشینی اقتصادی بزرگتر از شهرنشینی فضایی است که نشان میدهد این پدیده بیشترین تأثیر را بر کاهش وضعیت فشار بر سیستم آب، انرژی و غذای منطقهای دارد. نکته بسیار مهم آن است که اگرچه ضریب برآورد شده برای شهرنشینی محیطزیستی منفی (5982/5-) میباشد، اما به لحاظ آماری معنیدار نیست. بنابراین، میتوان ادعا کرد که اصلاح و بازنگریهای صورت گرفته در ارتباط با روند شهرنشینی، نقش موثری به همراه نداشتهاست. مطابق نتایج این بررسی، باید فرآیندهای پیچیده و پرهزینه تغییر زیرساختهای موجود را در دستور کار قرار داد تا اصول شهرسازی سبز یا پایدار، محقق گردد.
کلیدواژهها