چکیده
پیشینه و هدف
زلزله بهعنوان یکی از بزرگترین تهدیدات طبیعی برای کلانشهرهایی همچون تهران، همواره خسارات جدی بر ساختارهای کالبدی و اجتماعی وارد کرده است. منطقه ۱۹ تهران، بهواسطه تراکم بالای جمعیتی، فرسودگی بافتهای مسکونی، شبکه ناکافی زیرساختی و قرارگیری روی پهنههای پرخطر گسل، از جمله مناطق بسیار آسیبپذیر در هنگام وقوع زلزله شناخته میشود. تاکنون، سیاستگذاریهای شهری در ایران عمدتاً بر توسعه کالبدی متمرکز بوده و ابعاد تابآوری در مواجهه با مخاطرات طبیعی در این برنامهها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر، با هدف ارائه الگویی جامع برای افزایش تابآوری کالبدی منطقه ۱۹ تهران در برابر زلزله، نقش سه عامل کلیدی شامل ناکارآمدی نظام حکمرانی، ظرفیت فناورانه و مشارکت اجتماعی را در تقابل با این چالش بررسی نموده است. همچنین، تأکید شده است که شکاف میان سیاستگذاری، اجرا و نهادینه شدن برنامهها، اصلیترین مانع بر سر راه افزایش تابآوری کالبدی در مناطق پرخطر تهران است.
روشها
این پژوهش با رویکرد کیفی و استفاده از روش نظریه دادهبنیاد (Grounded Theory) انجام شده و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۲۰ نفر از متخصصان حوزه مدیریت بحران، مدیران شهری و فعالان اجتماعی منطقه ۱۹ گردآوری شد. دادههای استخراجشده، در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تحلیل و در قالب مدلی پارادایمی ارائه شدند. پنج محور اصلی شامل عوامل علی (مانند شکافهای نهادی)، عوامل زمینهای (شامل کمبود منابع و ضعف زیرساختها)، عوامل مداخلهگر (همچون فقدان قوانین الزامآور)، راهبردها (مانند تحول حکمرانی و فناوری)، و پیامدها (ارتقای تابآوری) شناسایی گردیدند. یافتهها نشان دادند عواملی همچون کاهش ۴۰ درصدی بودجه مقاومسازی، علیرغم شناسایی ۳۵ درصد ساختمانهای منطقه در نواحی پرخطر، ضعف در شفافیت اطلاعاتی و نظارتی، و نبود راهکارهای قانونی برای جلب مشارکت سازمانهای مردمنهاد، از جمله موانع اساسی در برابر مدیریت ریسک هستند. از سوی دیگر، استفاده از فناوریهای نوین شامل سامانههای هوش مصنوعی پایش سازهها (IMSS) و بهکارگیری ابزارهای شبیهسازی پیشرفته، بهعنوان راهبردهایی کلیدی برای تسریع در شناسایی آسیبپذیریها و مدیریت بحران مطرح شد.
افزون بر این، تأکید ویژهای بر عدالت فضایی در برنامههای پیشنهادی صورت گرفت، بهویژه اولویتبندی محلات جنوب منطقه ۱۹ در توزیع منابع و زیرساختهای امدادی. بهکارگیری سازوکارهایی چون ایجاد کارگروههای مشترک شهروند - مدیریت شهری و آموزش داوطلبان محلی برای پایش آسیبهای زیرساختی نیز، از مهمترین رویکردهای تکمیلی شناخته شد. همچنین، تحلیل اسناد مالی و مدیریتی نشان داد که اقدامات کنونی عموماً فاقد شاخصهای ارزیابی کمی و قابل سنجش بوده و هماهنگی میان نهادهای مرتبط در زمان وقوع بحران بسیار ضعیف است.
یافتهها و بحث
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تابآوری کالبدی منطقه ۱۹ در برابر زلزله، نیازمند بازتعریف تعاملات میان نظام حکمرانی و جامعه محلی است. بهعنوان نمونه، ارزیابی پیامدهای اجرای سامانههای هوشمند شناسایی سازههای آسیبپذیر نشان داد که زمان شناسایی ساختمانهای ناایمن از ۷۲ ساعت به ۴ ساعت کاهش یافته و راهاندازی چنین زیرساختهایی میتواند شاخص تابآوری منطقه را از ۲.۶ به ۴.۱ افزایش دهد. علاوه بر این، توزیع عادلانه منابع امدادی در محلات فقیرنشین جنوب منطقه باعث کاهش مسافت دسترسی جمعیت آسیبپذیر به خدمات امدادی از ۲.۵ کیلومتر به کمتر از ۸۰۰ متر شده است. از سوی دیگر، یافتهها نشانگر آن است که عدم شفافیت در تخصیص بودجه، تعارض منافع نهادی و ضعف در اجرای قوانین مرتبط با مقاومسازی ساختمانها، از جمله مهمترین چالشهای مدیریتی هستند که تأثیر معناداری در کاهش اثرگذاری برنامههای تابآور دارند.
نتیجهگیری
نتایج این پژوهش تأکید دارد که دستیابی به سطوح بالاتر تابآوری در مناطق پرخطری همچون منطقه ۱۹ تهران مستلزم حرکت به سمت الگوهایی جامعتر است. این الگوها باید عناصر مقاومسازی فیزیکی، تحول فناوری، عدالت فضایی و مشارکت فعال شهروندی را تلفیق کنند. با استناد به یافتههای این پژوهش، راهبردهایی نظیر ایجاد کارگروههای مشترک میان مدیریت شهری و ساکنین جهت افزایش شفافیت، طراحی سامانههای پایش لحظهای وضعیت سازهها، و تمرکز بر مناطق فقیرنشین در برنامههای بازسازی، میتوانند میزان آسیبپذیری را بهطور معناداری کاهش دهند. اگرچه این راهبردها از ظرفیت بالایی برای تغییر اثربخش شرایط برخوردارند، اما تحقق آنها نیازمند هماهنگی میان سیاستگذاران، مدیران اجرایی و جامعه محلی است. در نهایت، پیشنهاد میشود این برنامهها در قالب پایلوتهای محلی، بهویژه در محله افسریه، آزمایش شوند تا از تأثیر عملی آنها اطمینان حاصل شود.
موضوعات